تأثیر شیوههای مدیریت اقتصادی و مالی بر عملکرد شرکتهای خرد مکزیکی: یک تحلیل چند متغیره |
|
چکیده:خلاصهبا وجود تلاشها برای ارائه کمکهای فنی و مالی به شرکتهای خرد از طریق برنامههای توسعه کسبوکار دولتی و غیردولتی، بسیاری از مشکلات مدیریت کسبوکار مانند بدهی، نقدینگی و سودآوری همچنان پابرجاست که رشد و بقای کسبوکار را تهدید میکند. علاوه بر این، فقدان کنترلهای مدیریتی و مالی و برنامهریزی ناقص – از جمله – مرتبط با مدیریت اقتصادی و مالی از عوامل اصلی شکست این مشاغل هستند. یکی از توضیحات اصلی برای تنوع الگوهای کارآفرینی در سراسر کشورها، سطح توسعه اقتصادی آنهاست. بنابراین، کشورهای آمریکای لاتین، که با چالشهای توسعه مواجه هستند، ساختار تجاری مربوطه را نشان میدهند که نسبت به شرکتهای خرد تعصب دارد. این در مورد مکزیک نیز صدق می کند، جایی که طبق داده های سرشماری اقتصادی، شرکت های خرد اکثریت قریب به اتفاق کسب و کارها را تشکیل می دهند: به طور متوسط، 95.4 درصد از کسب و کارهای تاسیس شده و 97.3 درصد تازه کارها، شرکت های خرد هستند که 39.7 درصد از کل را به کار می گیرند. هدفهدف این مقاله توصیف شیوههای مدیریت اقتصادی و مالی[1] در شرکتهای خرد مکزیکی و تعیین تأثیر آنها بر عملکرد تجاری با این فرضیه است که اقدامات مدیریت اقتصادی و مالی متمرکز بر دستیابی به سطح بهینه نقدینگی و سودآوری بر عملکرد شرکتها تأثیر مثبت دارد. طراحی/روش/رویکرد:این مطالعه از تحلیل عاملی، از جمله تکنیکهای اکتشافی و تأییدی، و همچنین مدلهای رگرسیون خطی استفاده میکند. یافته ها:تحلیل اقتصادسنجی نشان میدهد که هم مدیریت اقتصادی و هم مدیریت مالی از نظر آماری در توضیح عملکرد شرکتهای خرد معنادار هستند، اگرچه تنها اثر دومی مثبت است، در حالی که اثر اولی منفی است. اصالت/ارزش:یافتههای این مقاله میتواند برنامههای آموزشی و اعتبارات خرد متمرکز بر مالکان شرکتهای خرد در کشورهای در حال توسعه را راهنمایی کند و به بهبود فرآیندهای تصمیمگیری کمک کند. |
|
واژگان کلیدی:
شرکت های خرد، مدیریت اقتصادی، مدیریت مالی. |
[1] EFM
دیدگاهتان را بنویسید